جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حجامتى معجزه آسا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ابن‏شهر آشوب و برخى دیگر از بزرگان آورده‏اند:

در زمان حکومت مأمون عباسى، حضرت جوادالأئمه علیه‏السلام طبیبى را به منزل خویش دعوت کرد تا وى را حجامت نماید.

همین که طبیب نزد امام محمد جواد علیه‏السلام حضور یافت، حضرت به او فرمود: حجامت مرا روى رگ زاهر انجام بده.

طبیب اظهار داشت: اى سرورم! من تاکنون اسم چنین رگى را نشنیده‏ام و آن را نمى‏شناسم.

در این لحظه، حضرت آستین دست خود را بالا زد و یکى از رگ‏هاى دست خود را به طبیب نشان داد؛ و سپس فرمود: این رگ زاهر است، آن را با تیغ بزن.

موقعى که طبیب رگ را با تیغ برید، مقدار زیادى آب زرد رنگ از آن خارج شد و درون طشتى – که زیر دست حضرت نهاده شده بود – ریخت و طشت پر شد.

آن گاه حضرت به یکى از غلامان دستور داد تا روى رگ را ببندند و طشت را تخلیه کنند.

پس از آن که طشت را خالى کردند و آوردند، حضرت فرمود: روى رگ را باز کنید.

وقتى روى آن را باز کردند، مقدارى دیگر مثل همان آب‏هاى زرد رنگ خارج شد؛ بعد امام جواد علیه‏السلام به طبیب فرمود: اکنون روى آن را پانسمان کن.

و چون کار طبیب پایان یافت، دستور داد تا مقدار صد دینار به طبیب داده شود.

طبیب مقدار صد دینار را گرفت و سپس نزد پزشکى معروف به نام بختیشوع رفت و جریان را به طور مشروح براى او تعریف کرد.

بختیشوع با شنیدن این نوع حجامت، بسیار در تعجب قرار گرفت و گفت: به خداوند سوگند، چنین موضوع و حالتى را تا به حال از کسى نشنیده و نیز در کتابى نخوانده‏ام.

بعد از آن، هر دو نزد اسقف أعظم رفتند و چون جریان را بازگو کردند، اسقف گفت: گمان مى‏کنم که آن شخص یا پیغمبر است و یا آن که از ذریه‏ى پیامبران خواهد بود.(1)


1) مناقب ابن‏شهر آشوب: ج 4، ص 389، بحارالأنوار: ج 50، ص 57.