جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شک در نسب و مکیدن آب دهان حضرت

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم کلینى رضوان الله تعالى علیه روایت کرده است:

على بن جعفر سلام الله علیه در جمع عده‏اى نشسته بود و با یکى از نوه‏هاى امام سجاد علیه‏السلام صحبت مى‏کرد.

وى در ضمن سخنان خود اظهار داشت: خداوند متعال حضرت أبوالحسن، امام رضا صلوات الله علیه را یارى نمود؛ ولى برادران و عموهایش بر او ظلم کردند.

یکى از افراد حاضر پرسید: مگر چه شده است؟

و آیا آنان در حق او چه کرده‏اند؟

در پاسخ گفت: روزى برادران و عموهایش در بین همدیگر اظهار داشتند: ما در بین ائمه و خلفاء علیهم‏السلام شخصى سیاه چهره نداشته‏ایم.

و آنان با یک چنین سخنان ناشایستى، نسبت به نسب حضرت جواد علیه‏السلام تشکیک کردند.

ولى امام رضا فرمود: درباره‏ى او شک و تردید نداشته باشید؛ همانا او فرزند و خلیفه‏ى پس از من مى‏باشد.

خویشان حضرت گفتند: باید این امر ثابت شود، به همین جهت

دسته جمعى وارد باغى شدند؛ و امام رضا علیه‏السلام را لباس کشاورزى پوشاندند و بیلى هم روى شانه‏اش نهادند.

و سپس حضرت جواد علیه‏السلام را – که کودکى خردسال بود – آوردند و گفتند: این پسر را نزد پدرش ببرید.

عده‏اى از عموها و برادران که در آن جمع حاضر بودند، اظهار داشتند: پدرش این جا حضور ندارد.

در آن جمع بعضى از نسب شناسان – که در جریان این موضوع نبودند – نیز حضور داشتند، گفتند: پدر این فرزند آن کشاورز است، که بیل روى شانه‏اش مى‏باشد؛ چون قدم‏هاى او با قدم‏هاى این پسر مطابقت دارد.

وقتى محاسبه و بررسى کردند، درست درآمد و با این روش شک و تردیدشان از بین رفت؛ و این بزرگ‏ترین ظلم و جنایتى بود که در حق آن امام مظلوم روا داشتند.

على بن جعفر در ادامه، گوید: پس از این جریان من بلند شدم و لب‏هاى حضرت جواد علیه‏السلام را بوسیدم و آب دهان وى را مکیدم و خوردم؛ و سپس آن بزرگوار را مخاطب قرار دادم و اظهار داشتم:

یا ابن رسول الله! همانا تو امام و حجت خدا هستى.

ناگاه امام رضا علیه‏السلام گریست و فرمود: آیا سخن پدرم را نشنیدید که از قول حضرت رسول صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: پدرم فداى فرزند بهترین کنیزان باد، فرزندى که دهانش خوش‏بو خواهد بود و در رحمى پاک

و پاکیزه پرورش مى‏یابد.

خداوند لعنت کند آن‏هائى را که فتنه بر پا مى‏کنند و مى‏خواهند او را متهم نمایند.

پس از آن، امام رضا علیه‏السلام فرمود: اى عمو! آیا چنین فرزندى از غیر من خواهد بود؟!

و من اظهار داشتم: خیر، به راستى او فرزند شما و نیز خلیفه‏ى بر حق شما خواهد بود.(1)


1) اصول کافى: ج 1، ص 322، ح 14، مجموعه‏ى نفیسه: ص 455.