جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توطئه‏ى دشمن دوست نما و جعل نامه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم راوندى و دیگر بزرگان حکایت کرده‏اند:

روزى از روزها معتصم عباسى تعدادى از اطرافیان و وزیران خود را احضار کرد و در جمع آن‏ها اظهار داشت:

باید امروز شهادت و گواهى دهید که ابوجعفر، محمد بن على بن موسى الرضا – امام جواد علیه‏السلام – تصمیم شورش و قیام علیه حکومت من را دارد؛ و در این رابطه باید نامه‏هائى با مهر و امضاء تنظیم کنید.

پس از آن، دستور داد تا حضرت جوادالأئمه علیه‏السلام را احضار نمایند، و چون حضرت وارد مجلس خلیفه گردید، معتصم آن حضرت را مخاطب قرار داد و گفت: شنیده‏ام مى‏خواهى بر علیه حکومت من قیام و شورش کنى؟

امام علیه‏السلام فرمود: به خدا قسم، چنین کارى نکرده ام و قصد آن را هم نداشته‏ام.

معتصم گفت: خیر، بلکه فلانى و فلانى و فلانى بر این کار شاهد و گواه هستند، و سپس آن افراد را در مجلس احضار کرد و آن‏ها – به دروغ شهادت دادند و – گفتند: بلى، صحیح است، اى خلیفه! ما

شهادت مى‏دهیم که محمد جواد علیه‏السلام تصمیم چنین کارى را دارد و این هم تعدادى نامه است که از دست بعضى دوستانش گرفته‏ایم.

در این هنگام حضرت دست‏هاى مبارک خود را به سوى آسمان بلند نمود و اظهار داشت: خداوندا، اگر آن‏ها دروغ مى‏گویند، هم اینک هلاک و نابودشان گردان.

در همین حال تمام افراد متوجه شدند که ناگهان دیوارها و سقف به لرزه درآمد؛ و هر کس که از جاى خود حرکت مى‏کرد، بر زمین مى‏افتاد.

معتصم تا چنین حادثه‏ى خطرناکى را دید، گفت: یا ابن رسول الله! من از آنچه انجام داده‏ام، پشیمان هستم و توبه مى‏کنم، دعا کن خداوند این خطر را از ما برطرف گرداند.

آن گاه امام اظهار نمود: خداوندا، این ساختمان و زمین را بر آن ها ساکن و آرام گردان، خدایا تو خود بهتر مى‏دانى که آنان دشمن تو و دشمن من مى‏باشند.

پس ساختمان آرام گرفت و خطر برطرف شد.(1)


1) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 670، ح 18، اثبات الهداة: ج 3، ص 340، ح 33.