1- در یکى از روزها که حضرت جوادالأئمه علیهالسلام وارد شهر مدینهى منوره گردید، هنگام غذا در حضور جمعى از دوستان سفرهى طعام پهن کردند.
حضرت پس از آن که غذا را تناول نمود، دستهاى خود را شست و سپس دستهاى خود را پیش از آن که با حوله خشک نماید، بر سر و صورت خویش کشید و این دعا را خواند:
«اللهم اجعلنى ممن لا یرهق وجهه قتر و لا ذلة».(1)
2- یکى از دوستان و اصحاب حضرت جواد الأئمه علیهالسلام به نام ابوالحسن، معمر بن خلاد حکایت کند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم، به من فرمود: اى معمر! بر اشتر خود سوار شو.
عرض کردم: کجا برویم؟
فرمود: پیشنهادى که داده شد انجام بده و سؤال نکن، پس من سوار شدم؛ و چون مقدارى از راه را پیمودیم به بیابانى رسیدیم که کنار آن
یک دره و تپهاى وجود داشت.
حضرت فرمود: همین جا بایست و حرکت نکن تا من بازگردم و سپس حضرت رفت و پس از لحظاتى بازگشت.
عرض کردم: فدایت شوم، کجا بودى؟
امام علیهالسلام فرمود: هم اینک به خراسان رفتم و پدرم، حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام را که مسموم و شهید شده بود، دفن کردم و اکنون بازگشتم.(2)
3- محمد بن حماد مروزى حکایت کند:
روزى حضرت جوادالأئمه علیهالسلام در ضمن نامهاى به پدرم، احمد چنین مرقوم فرمود:
هر موجود مخلوقى در این جهان، یک روزى وفات خواهد یافت ولى در این باره ظلمى بر کسى نخواهد شد و ما – اهل بیت رسالت – در این دنیا پراکنده خواهیم شد؛ و در شهرهاى مختلف هجرت خواهیم نمود.
و سپس در ادامهى فرمایش خود افزود: هر کس عاشق و دلباختهى هر که باشد، چنانچه در مسیر او قدم بردارد و با او همگام باشد، همانا در روز محشر با او محشور مىگردد.
و به راستى که قیامت منزلگاه ابدى و همیشگى تمامى افراد خواهد بود.(3)
4- عمران بن محمد اشعرى قمى حکایت کند:
روزى نزد حضرت جوادالائمه، امام محمد تقى علیهالسلام شرفیاب شدم؛ و پس از آن که مسائل خود را مطرح کردم و جواب گرفتم، عرضه داشتم:
اى مولا و سرورم! امالحسن به شما سلام رساند و نیز درخواست یکى از پیراهنهاى تبرک شدهى شما را نموده است تا به جاى کفن از آن استفاده نماید؟
امام جواد علیهالسلام فرمود: او از پیراهن من، بى نیاز شده است.
چون از نزد حضرت خارج شدم، متحیر بودم که معناى کلام امام علیهالسلام چیست؟
تا آن که پس از چند روزى متوجه شدم، ام الحسن سیزده یا چهارده روز قبل از سخن امام علیهالسلام فوت کرده است.(4)
5- یکى از اصحاب امام محمد تقى علیهالسلام گوید:
روزى در خدمت آن حضرت بودم، که سفرهى غذا پهن کردند؛
و غذا خوردیم.
پس از آن که سفره را جمع کردند، یکى از افراد مشغول جمع کردن غذاهاى ریخته شده در اطراف سفره، گردید.
امام جواد علیهالسلام فرمود: چنانچه در بیابان سفره انداختید، آنچه غذا در اطراف سفره ریخته شود – به هر اندازهاى که باشد – رها کنید – تا مورد استفادهى جانوران قرار گیرد -.
ولى اگر در منزل، در اطراف ظرف غذا و یا در اطراف سفره، طعامى ریخته شود، تمام آنچه را که ریخته شده است، به هر مقدارى که باشد، جمع نمائید – که مبادا زیر دست و پا، نسبت به آنها بىاحترامى شود -.(5)
1) محاسن برقى: ص 426، ح 234.
2) الخرایج الجرایح ج 2، ص 666، ح 6.
3) اختیار معرفة الرجال: ص 559، ح 257.
4) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 667، ح 9.
5) مکارم الاخلاق: ص 132.