جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هدایت افراد و توصیه‏ى خوردن غذا در صحرا یا منزل

زمان مطالعه: 3 دقیقه

شخصى به نام محمد بن ولید گوید:

من نسبت به امامت حضرت جواد علیه‏السلام در شک و شبهه بودم، تا آن که روزى به منزل آن حضرت آمدم و جمعیتى انبوه نیز در آن جا حضور داشتند.

من در گوشه‏اى نشستم تا زوال ظهر شد؛ پس نماز ظهر و عصر و نافله‏هاى آن‏ها را خواندم، پس از سلام نماز متوجه شدم که شخصى پشت من حرکت مى‏نماید، چون نگاه کردم، حضرت ابوجعفر – امام جواد علیه‏السلام – را دیدم.

لذا به احترام آن حضرت از جاى برخاستم و سلام کردم و دست مبارک آن بزرگوار را بوسیدم و روى پاهایش افتادم.

پس از آن، حضرت نشست و فرمود: براى چه این جا آمده‏اى؟

و بعد از آن اظهار داشت: تسلیم امر خداوند سبحان باش و ایمان خود را تقویت کن.

عرض کردم: اى سرورم! من تسلیم شدم.

حضرت اظهار نمود: واى بر تو، و سپس با حالت تبسم تکرار

فرمود: تسلیم شو.

عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تسلیم شدم، و من شما را به عنوان امام و خلیفه‏ى رسول الله علیهم‏السلام پذیرفتم و به یقین کامل رسیدم؛ خداوند متعال آنچه از شک و تردید در قلبم بود، همه را نابود ساخت و از جهت ایمان و عقیده تقویت شدم.

چون فرداى آن روز فرا رسید، صبح زود به سمت منزل حضرت حرکت کردم و تنها آرزویم این بود که بتوانم دو مرتبه به حضور آن بزرگوار شرفیاب شوم؛ پس مدتى جلوى منزل حضرت منتظر ماندم تا جائى که گرسنه شدم.

ناگهان متوجه شدم که شخصى چند نوع غذا آورد و به همراه او شخص دیگرى با لگن و آفتابه آمد و آن‏ها را جلوى من نهادند و گفتند: مولایت دستور داده است که اول دست‏هایت را بشوى و سپس این غذا را تناول نما.

راوى گوید: همین که دست‏هایم را شستم و مشغول خوردن غذا شدم، متوجه شدم که حضرت جواد علیه‏السلام به طرف من مى‏آمد، پس به احترام از جاى برخاستم، فرمود: بنشین، و غذایت را تناول نما، لذا نشستم و چون غذا را خوردم و سیر گشتم، حضرت به غلام خود دستور داد تا باقى‏مانده‏ى غذاها را بردارد.

سپس آن امام همام، حضرت جواد الأئمه علیه‏السلام به صورت نصیحت و موعظه، مرا مخاطب قرار داد و فرمود:

اى محمد! هرگاه در صحرا و بیابان هستى، غذا را فقط از داخل ظرف غذا و سفره بخور و آنچه که اطراف آن ریخته مى‏شود رها کن، گرچه ران گوسفندى باشد.

ولى چنانچه در منزل خواستى غذا میل کنى، سعى نما غذاهائى که اطراف سفره و ظرف غذا ریخته مى‏شود، جمع کن و بخور، که همانا در آن رضایت و خوشنودى خداوند متعال مى‏باشد؛ و نیز سبب توسعه‏ى روزى مى‏گردد؛ با توجه بر این که در آن درمان و شفاء دردها خواهد بود.

همچنین مجددا بعد از آن به من خطاب نمود و فرمود: اکنون آنچه مى‏خواهى سؤال کن؟

عرضه داشتم: اى مولاى من! نظر شما در رابطه با مشک و عنبر چیست؟

حضرت در پاسخ فرمود: پدرم و سرورم، حضرت ابوالحسن، امام رضا علیه‏السلام از آن استفاده مى‏نمود؛ و چون فضل بن سهل بن موضوع اعتراض کرد، به وى فرمود:

حضرت یوسف علیه‏السلام از تمام تجملات و زیورآلات دنیوى استفاده مى‏نمود؛ و از مقام والاى نبوت و معنویت آن بزرگوار چیزى کاسته نگردید.

همچنین حضرت سلیمان بن داوود علیه‏السلام با آن تاج و تختى که داشت و نیز داراى آن همه امکانات و تجملات پادشاهى، پیامبر الهى بود و با این که تمام حیوانات و جن و انس و دیگر موجودات و امکانات در اختیارش بود و با این حال نقصى و ضربه‏اى بر نبوتش وارد نیامد.

و در ادامه‏ى فرمایش خود افزود: خداوند متعال در آیات شریفه‏ى قرآن حکیم خطاب به پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است: (قل من حرم زینة الله التى أخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هى للذین آمنوا فى الحیاة الدنیا…).(1)

یعنى؛ اى پیامبر! – به مردمان – بگو: چه کسى زینت‏هاى الهى را حرام گردانده است، بگو اى محمد!: چیزهاى خوب را براى بندگان مؤمن و مخلص خود قرار داده است تا در زندگى دنیا از آن‏ها استفاده نمایند و بهره‏مند شوند.(2)


1) سوره‏ى اعراف: آیه‏ى 32.

2) هدایة الکبرى حضینى، ص 308، س 2، مدینة المعاجز: ج 7، ص 412، ح 2419. ضمنا داستان بسیار طولانى و مفصل بود که به همین مقدار اکتفاء گردید.