جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در گهواره و مسائل خانوادگى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام، به نام یعقوب سرّاج حکایت کند:

روزى به قصد ملاقات و زیارت مولایم، حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام به منزل ایشان رفتم، هنگامى که وارد شدم، دیدم که آن امام بزرگوار کنار گهواره شیرخوارش، حضرت ابوالحسن موسى کاظم علیه السلام ایستاده؛ و جهت دل گرم کردن و آرام نمودن نوزاد، با او سخن مى گوید.

مدّت زیادى بدین منوال طول کشید؛ و همچنان من در گوشه اى نشسته و نظاره گر آن ها بودم تا آن که سخن راز امام با نور دیده اش علیه السلام به پایان رسید.

آن گاه من از جاى خود برخاستم و به سمت آن امام مهربان رفتم، همین که نزدیک آن حضرت قرار گرفتم، فرمود: آن نوزاد، بعد از من، مولایت خواهد بود، نزد او برو و سلام کن.

پس اطاعت کردم و نزدیک آن نوزاد و نور الهى رفتم و سلام کردم، با این که او کودکى شیرخواره در گهواره بود، خیلى زیبا و با بیانى شیوا جواب سلام مرا داد.

و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت: حرکت کن و به سوى منزل خود روانه شو و آن نام زشت و نامناسبى را که دیروز براى دخترت برگزیده اى تغییر بده، چون خداوند متعال صاحب چنین نام و اسمى را دشمن داشته و غضب دارد و او مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت.

یعقوب سرّاج در ادامه گوید:

یک روز قبل از آن که خدمت حضرت برسم، خداوند متعال دخترى به من عطا کرده بود، که نام او را حُمیراء نهاده بودیم؛ و کسى هم آن حضرت را از این موضوع آگاه نکرده بود؛ و با این که آن حضرت، طفلى شیرخوار در گهواره بود، به خوبى از درون مسائل خانوادگى ما آگاه بود.

و بعد از آن که چنین علم غیبى از آن طفل معصوم آشکار گشت و مرا در تغییر و انتخاب اسم مناسبى براى دخترم نصیحت فرمود، امام جعفر صادق علیه السلام مرا مورد خطاب قرار داده و اظهار نمود: اى سرّاج! دستور و پیشنهاد مولایت را عمل کن، که موجب سعادت و خوشبختى شما خواهد بود.

یعقوب گوید: من نیز اطاعت امر کردم و نام دخترم را به نام مناسبى تغییر دادم.(1)


1) اصول کافى: ج 1، ص 310، ح 11، إ ثبات الهداة: ج 3، ص 158، ح 12.