جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در رثاى نهمین ستاره‏ى ولایت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

فغان از گردش چرخ ستمگر++

ستم‏ها کرده بر آل پیمبر

زده آتش گلستان نبى را++

نموده در به در آل على را

یکى در طوس و بعضى را به بغداد++

نموده خون جگر از زهر بیداد

جواد، آن میوه‏ى باغ رسالت‏++

ز کین مسموم شد، در شهر غربت‏

فتاده در میان حجره بى‏یار++

نبودى مونس، او را و نه غمخوار

لب تشنه، نه فرزندى کنارش‏++

نه غمخوارى که باشد غمگسارش‏

جهان از داغ او ماتم سرا شد++

جهانى زین مصیبت در نوا شد(1)

الا اى آسمان از دیده، اشک خون ببار امشب‏++

که رفت از دار فانى، حجت پروردگار امشب‏

نهم شمع هدایت، پیشواى شیعیان، او++

دهد دور از وطن جان، بى‏معین و غمگسار امشب‏

براى کشتن سلطان دین، با زهر جان فرسا++

زنى مأمور شد، با امر خصمى نابکار امشب‏

فروغ دیده‏ى زهرا (تقى) چون مجتبى جدش‏++

به دست همسر خود، گشت مسموم و فکار امشب‏

در آغاز جوانى، از پى ارشاد مردم شد++

شهید دین حق، مانند اجداد کبار امشب‏

گل گلزار احمد از جفاى دختر مأمون‏++

نهان گردد به خاک سرد و جاوید در مزار امشب‏

الا اى مظهر جود خدا، ما مستمندان را++

ز خوان عام خود، محروم از رحمت مدار امشب(2)


1) اشعار از شاعر محترم: آقاى سید محمد تقى مقدم.

2) اشعار از شاعر محترم: آقاى آواره.