جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خبر از بدهى پدر و پرداخت آن

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

مرحوم شیخ مفید، کلینى، راوندى و دیگر بزرگان به طور مستند به نقل از یکى از اهالى مدینه‏ى منوره آورده‏اند:

شخصى به نام مطرفى حکایت کند:

هنگامى که حضرت ابوالحسن، على موسى الرضا علیهماالسلام به شهادت رسید، مبلغ چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم و کسى دیگر، غیر از من و خود حضرت از این موضوع اطلاع نداشت.

به همین جهت با خود گفتم: پول‏هایم از دستم رفت و دیگر قابل وصول نیست.

در این افکار بودم، که فرزندش حضرت ابوجعفر، جواد الأئمه علیه‏السلام برایم پیامى فرستاد که فرداى آن روز پیش حضرتش بروم و در ضمن پیام افزود: هنگام آمدن کیسه و یا خورجینى را نیز همراه بیاور.

پس چون فرداى آن روز فرا رسید و در محضر مبارک امام محمد جواد علیه‏السلام شرفیاب شدم، حضرت مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: پدرم حضرت ابوالحسن، امام على بن موسى الرضا علیهماالسلام رحلت نموده است؛ و تو مقدار چهار هزار درهم از پدرم طلب کار هستى؟

عرضه داشتم: بلى، پدر شما مبلغ چهار هزار درهم به من بدهکار مى‏باشد.

پس در همین لحظه متوجه شدم که حضرت جواد علیه‏السلام گوشه‏اى از آن جانمازى را که روى آن نشسته بود، بلند کرد و مقدارى دینار از زیر آن برداشت و تحویل من داد و فرمود: این مقدار دینارها بابت بدهى پدرم به تو مى‏باشد، آن‏ها را تحویل بگیر.

و من چون آن پول ها را از حضرت تحویل گرفتم، آن‏ها را محاسبه کردم، درست به مقدار همان چهار هزار درهمى بود که از امام رضا علیه‏السلام طلب داشتم.(1)


1) اصول کافى: ج 1، ص 497، ح 11، ارشاد شیخ مفید: ص 325، خرایج راوندى: ج 1، ص 378، ح 7، بحارالأنوار: ج 50، ص 54، ح 29.