جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تشخیص نامه‏هاى بى‏نشان و استخدام ساربان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکى از اصحاب و شیعیان حضرت ابوجعفر، امام جواد محمد علیه‏السلام به نام ابوهاشم حکایت کند:

روزى به قصد زیارت و دیدار آن حضرت، رهسپار منزلش شدم، در بین راه سه نفر از دوستان، هر یک نامه‏اى به من دادند که به دست حضرت برسانم؛ ولى چون نامه‏ها نشانى نداشت، من فراموش کردم که کدام از چه کسى است.

وقتى خدمت امام علیه‏السلام وارد شدم و نامه‏ها را جلوى آن حضرت نهادم، یکى از نامه‏ها را برداشت و بدون آن که نگاهى به آن نماید، فرمود: این نامه ى زید بن شهاب است.

سپس دومین نامه را برداشت و بدون نگاه در آن، فرمود: این نامه‏ى محمد بن جعفر است؛ و چون سومین نامه را برداشت، نیز بدون نگاه فرمود: و این نامه هم از على بن الحسین است؛ و آن گاه هر کدام را با نام و نسب معرفى نمود و آنچه نوشته بودند، مطرح فرمود.

بعد از آن، حضرت جواب هر یک از نامه‏ها را زیر نوشته‏هایشان مرقوم داشت و امضاء کرد؛ و سپس تحویل من داد.

وقتى برخاستم که از حضور مبارکش مرخص شوم و بروم، امام علیه‏السلام نگاهى محبت آمیز به من نمود و تبسمى کرد؛ و سپس مبلغى معادل سیصد دینار به من عطا نمود و فرمود: این پول‏ها را تحویل على بن الحسین بن ابراهیم بده و بگو که تو را بر خرید اجناس راهنمائى کند.

پس هنگامى که نزد على بن الحسین رفتم و پیام حضرت را رساندم، مرا راهنمائى کرد و اجناسى را خریدارى کردم؛ و سپس آن‏ها را به وسیله‏ى شتر براى امام علیه‏السلام آوردم.

همین که به همراه صاحب شتر جلوى درب منزل حضرت رسیدیم، صاحب شتر از من تقاضا کرد که از حضرت بخواهم تا او را جزء افراد خدمت‏گذار خود قرار دهد.

وقتى بر امام جواد علیه‏السلام وارد شدم و خواستم تقاضاى صاحب شتر را مطرح کنم، دیدم حضرت کنار سفره‏ى طعام نشسته و به همراه عده‏اى مشغول تناول غذا مى‏باشد.

و بدون آن که من حرفى زده باشم، فرمود: اى ابوهاشم! بنشین و به همراه ما از این غذا میل کن و ظرف غذائى را با دست مبارک خویش جلوى من نهاد؛ و چون از آن غذاى لذیذ خوردم، حضرت به غلام خود فرمود: اى غلام! صاحب شتر را که همراه ابوهاشم آمده و جلوى منزل ایستاده است، بگو وارد شود و در کنار شما مشغول خدمت و انجام وظیفه گردد.(1)


1) هدایة الکبرى حضینى: ص 299.