جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ادعائى بزرگ از کودکى 25 ماهه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

طبق آنچه محدثین و مورخین ثبت کرده‏اند:

حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد علیه‏السلام موهاى سرش کوتاه و فر خورده شده و چهره‏ى مبارکش نمکین بود، که تقریبا از این جهت مقدارى شبیه افراد سیاه‏پوست به نظر مى‏رسید.

به همین جهت، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه‏اى هستند تا بتوانند ضربه‏ى خویش را وارد سازند.

لذا در نسب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام على بن موسى الرضا علیهماالسلام نیست.

به قدرى این شایعه و تهمت در افکار عده‏اى اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه‏السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش سپرى نگشته بود، بردارند و نزد افراد قیافه‏شناس و نسب شناس آورند تا موضوع براى همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده‏اى است.

همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه‏شناسان – که در جمع عده‏اى از اشخاص مختلف بودند – بردند، ناگاه همگى آن

نسب‏شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:

واى بر شماها! این ستاره‏ى درخشان و این اختر روشنائى بخش را بر ما عرضه مى‏دارید؟!

به خداى بزرگ سوگند، این کودک پاک و منزه از هر نوع رجس و آلودگى است، او از خانواده‏اى پاک و تکامل یافته است، او در تمام مراحل انتقال در ارحام، نیز پاک و منزه قرار گرفته است.

به خدا سوگند، او از ذریه‏ى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم و از فرزندان امیرالمؤمنین، على بن ابى‏طالب علیه‏السلام مى‏باشد.

بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه‏هاى نابخردانه، توبه نمائید و در نسب او هیچ‏گونه شک و تردید نداشته باشید.

امام محمد جواد علیه‏السلام در تمام این حالات و لحظه‏ها، حمد و ثناى خداوند متعال را بر زبان جارى مى‏نمود.

پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه‏اى طولانى – که همه‏ى افراد را که از اقشار مختلف بودند، به تعجب و حیرت واداشت – اظهار نمود:

شکر و سپاس خداى را، که ما را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجت و راهنماى بندگانش قرار داد و….

بعد از آن فرمود: اى جمعیت حاضر! همانا من محمد جواد، پسر على رضا، فرزند موسى کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمد باقر، فرزند على زین العابدین، فرزند حسین شهید، فرزند امیرالمؤمنین على مرتضى و فاطمه‏ى زهراء دختر محمد مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم هستم.

آن گاه افزود: مرا بر افراد قیافه‏شناس عرضه مى‏دارند؟!

به خداوند یکتا سوگند، من نسبت به نسب‏هاى همه‏ى مردم از خودشان و از دیگران آشناترم، من به تمام اسرار درونى و علنى اشخاص کاملا آگاه هستم.

و در ادامه، بعد از بیان مطالبى بسیار مهم، اظهار داشت: چنانچه دولت‏هاى کفر و افراد دنیاپرست نمى‏بودند و بر علیه ما و دیگر مؤمنین شورش نمى‏کردند، مطالبى را اظهار مى‏نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجب قرار گیرند.

و سپس دست مبارک خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود:

اى محمد! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائى را پیشه‏ى خود قرار بده؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما، همانا که مخالفین جزاى گفتار و اعمالشان را خواهند دید.(1)


1) هدایة الکبرى حضینى: ص 296، حیلة الأبرار: ج 4، ص 534، ح 2.