مرحوم طبرى، بحرانى، شیخ حر عاملى و دیگر بزرگان آوردهاند که شخصى به نام عمارة بن زید حکایت کند:
روزى در مجلس حضرت ابوجعفر، امام محمد بن على علیهماالسلام نشسته بودم، به حضرت عرض کردم: یا ابن رسول الله! علائم و نشانههاى امام چیست؟
حضرت فرمود: هر کس بتواند کارى را که هم اکنون من انجام مىدهم، انجام دهد، یکى از نشانههاى امام در او مىباشد.
و سپس انگشتان دست مبارک خود را روى صخرهاى – که در کنارش بود – نهاد، و هنگامى که دست خود را از روى آن سنگ برداشت، دیدم جاى انگشتان دست حضرت روى آن سنگ به طور روشن و واضح اثر گذاشته است.
و نیز حضرت را مشاهده کردم که قطعهى آهنى را با دست مبارک خود گرفته است و بدون آن که آن را در آتش نهاده باشند – همانند قطعهاى کش و لاستیک یا فنر – از دو سمت مىکشد و پاره نمىشود.(1)
– همچنین آوردهاند:
عبدالله بن محمد – که یکى از راویان حدیث است – گوید:
روزى همراه عمارة بن زید بودم، او ضمن صحبتهائى، حکایت عجیبى را برایم بیان کرد، گفت: روزى امام محمد جواد علیهالسلام را در حالى که یک سینى بزرگ گرد – مجمعه – جلویش نهاده بود، دیدم؛ پس از ساعتى به من خطاب کرد و فرمود: اى عماره! آیا مایل هستى که به وسیلهى این سینى – فلزى – یک کار عجیب و حیرت انگیز را مشاهده کنى؟
عرضه داشتم: بلى، میل و علاقه دارم.
پس ناگهان حضرت دست مبارک خود را بر آن سینى نهاد و سینى به شکل مایع درآمد؛ سپس آنها را جمع نمود و در طشت و قدحى که کنارش بود، ریخت؛ و بعد از آن دست خود را روى آن مایع کشید و به صورت همان سینى اول درآمد.
و امام علیهالسلام در پایان فرمود: امام یک چنین قدرتى را دارد – که در همه چیز مىتواند با ارادهى الهى تصرف کند و تغییر و دگرگونى ایجاد نماید.(2)
1) مدینة المعاجز: ج 7، ص 322، ح 2359، نوادر المعجزات: ص 181، ح 7، اثبات الهداة: ج 3، ص 345، ح 63.
2) اثبات الهداة: 3، ص 346، ح 66، مدینة المعاجز: ج 7، ص 324، ح 2362، بحارالأنوار: ج 50، ص 59، دلائل الامامة: ص 400، ح 357.